چهار فصل
احساساتم ، آنچه فکر میکنم زیباست
دوم دی ماه ۱۳۸۵
دی ماه
سادگی یک انتظار ساده را به تماشا نشسته ایم
بر میانه برف میبارد
صدا...صداها به گوش میرسند
می بارند
اندازه ها از انتظار میگذرد
برف همچنان میبارد
دیماه سختی است
قفسه سینه هامان میفشرد
صداها دور می شوند...دور

اول دی ماه ۱۳۸۵
joint...with wind
هجدهم آذر ماه ۱۳۸۵
مساله شعور
بعد مدتها اومدم
وفقط میخوام بنویسم:
حس میکنم شعور نوشتن داره ازم دور میشه
دارم خودمو لگد میکنم
متن کسی است و نویسنده اش کس دیگر، حق هم در دانشگاه می چرد
قالب این وبلاگ توسط سایکو تهیه شده است