احساساتم ، آنچه فکر میکنم زیباست
ششم شهریور ماه ۱۳۸۴
این حکایت من است
حکایت تنهایی کوچک من
...
،هر شب، خم های شرابم، سر به گریبان فروبرده
تردیدهای مرا میان خویش
می پرورند
شرابهایم گویی از برزخ حیرت ویقین آمده
صاف چون رنگ بی خودی
منتظر می مانند
1 Comments:
Anonymous Anonymous said...
salam,entezar ziadam bad nist!:D
majid jan
man dar morede Blogger soal daram azat inke chetori mishe farsi nevesht ,ya che joori mishe link dad
!
HELP

متن کسی است و نویسنده اش کس دیگر، حق هم در دانشگاه می چرد
قالب این وبلاگ توسط سایکو تهیه شده است